کعبه زرتشت
 
درباره وبلاگ


درود دوستان گرامی به وبلاگ کوروش بزرگ خوش امدین نام وبلاگ مطعلق هست به کوروش بزرگ ولی از همه ی دوره های تاریخی ایران مطلب میزارم و امیدوارم وبلاگ مفیدی باشه برای همه ی ایرانیان و پارسی زبانان و از همه ی شما دوستان میخوام با نظرات خود من را به سوی وبلاگ بهتر یاری دهید با سپاس فراوان بدرود
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 141
بازدید کل : 3693
تعداد مطالب : 242
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



کوروش بزرگ
کوروش بزرگ پدر ایران زمین




نام

کعبهٔ زرتشت در برابر آرامگاه داریوش دوم.

علیرضا شاپور شهبازی معتقد است که اصطلاح کعبهٔ زرتشت، جدید و غیرعلمی است و سابقهٔ آن به حدود قرن چهاردهم میلادی می‌رسد. نام محلی این بنا، کُرنای خانه یا نقاره خانه بود و اروپائیان به‌دلیل آنکه درون این بنا از دود سیاه شده بود، آن‌را مکان ویژهٔ پرستش آتش دانستند و چون زرتشتیان را به اشتباه، آتش‌پرست می‌خواندند، اینجا را هم بدانان نسبت داده و آتشگاه زرتشیان نامیدند و این تعبیر به دلیل آنکه شکل بنا مکعبی بود و سنگ‌های سیاهی که در زمینهٔ سفید دیوارهای آن نشانده شده، یادآور حجرالاسود کعبهٔ مسلمانان بود، به کعبهٔ زرتشت معروف گشت.[۵]

دانشنامه ایرانیکا دربارهٔ نام این بنا چنین توضیح داده‌است: «کعبهٔ زرتشت نامش را احتمالاً در قرن چهاردهم میلادی کسب کرده‌است یعنی زمانی که محوطه‌های باستانی ویران‌شده در سرتاسر ایران به شخصیت‌هایی از قرآن یا شاهنامه ربط داده می‌شدند. این نام به این معنی نیست که آنجا مقبرهٔ زرتشت بوده‌است و هیچ گزارشی هم مبنی بر سفر حجاج برای زیارت به آنجا وجود ندارد.»[۶]

به واسطهٔ کشف سنگ‌نبشتهٔ کرتیر بر دیواره‌های آن، دانسته شده که نام این بنا در دورهٔ ساسانی بُن خانک به معنای خانهٔ بنیادی بوده‌است چنانکه در متن سنگ‌نوشته آمده‌است:[۷] «این خانهٔ بنیادی به شما تعلق خواهد داشت، به‏ بهترین وجهی که صلاح می‌دانید رفتار کنید، که موجب خشنودی خاطر خدایان و خاطر ما [مقصود شاپور یکم است] باشد.» از نام این بنا در دوره‌های پیشین‌تر آگاهی بیشتری در دست نیست.[۸]

ابن بلخی نام محوطهٔ نقش رستم و کوه آن را کوه نبشت (کوه نبشته‏ها) ذکر کرده و دلیل این نامگذاری را این دانسته که کتاب اوستا در آنجا نگاهداری‏ می‌شده‌است.[۹] اصطلاح دژنبشت یا دژ کتیبه‏‌ها ممکن است برای بنای کعبهٔ زرتشت مورد استعمال واقع‏ شده باشد.[۱۰]

مشخصات بنا

درون ساختمان بنا.

بنای کعبهٔ زرتشت، مکعب مستطیلی است و تنها یک در ورودی دارد که به وسیلهٔ پلکانی از جنس سنگ به درون اتاقک آن راه می‌یابد و در هر طرف نمای این کعبه، چهار پنجرهٔ کور وجود دارد.[۱۱] جنس سنگ‌های بکار رفته در این بنا، سنگ آهک سفید مرمرنما است که در دیوارهای آن طاقچه‌های دندانه‌داری از سنگ سیاه، قرار دارد که سنگ‌های این‏ بنا را از کوه سیوند در جایی به‌نام نعل‏شکن تا نقش رستم آورده‏اند.[۱۲] قطعات سنگ‌ها را بزرگ و بیشتر مستطیلی تراشیده‌اند و بدون استفاده از ملات برهم نهاده شده‌اند و در برخی از جاها -همچون بام- سنگ‌ها را با بست‌های دُم چلچله‌ای به هم متصل کرده‌اند.[۱۳] اندازهٔ سنگ‌ها از ۰٫۴۸×۲٫۱۰×۲٫۹۰ متر تا ۰٫۵۶×۱٫۰۸×۱٫۱۰ متر متفاوت است، اما در دیوار غربی، تخته سنگی وجود دارد که بزرگی‌اش ۴٫۴۰ متر است.[۱۴]

برش‌های عمودی و افقی بنا.

چهار تکه سنگ مستطیلی بزرگ با محور شرقی-غربی سقف را می‌پوشانند، هرکدام از این سنگ‌ها ۷٫۳۰ متر طول دارند و با بست‌های دم چلچله‌ای بهم دوخته شده‌اند و طرز تراش آن‌ها شکل هرم کوتاهی را به بنا بخشیده‌است. در بَرهم نهادن سنگ‌های بنا از شیوهٔ همترازسازی استفاده کرده‌اند ولی در رده‌بندی سنگ‌ها نظم دقیقی رعایت نشده و در برخی جاها ۲۰ رده و در برخی از قسمت‌های دیگر ۲۲ رده سنگ بر روی هم نهاده تا به سقف رسیده‌اند. هرجا که در سنگ اصلی خطا و عیبی بوده، آن قسمت را برداشته‌اند و با وصله‌های ظریفی پُر کرده‌اند که برخی از آن‌ها هنوز وجود دارند.[۱۵]

گودی‌های مستطیلی بیرون بنا.

برای اینکه یکنواختی و یک‌رنگی بنا زیاد مشخص نشود، دو تنوع معماری در آن داده شده؛ یکی اینکه طاقچه‌های دو لبه‌ای از یک یا دو تخته‌سنگ سیاه خاکستری ساخته و در دیوارها نشانده‌اند و دوم اینکه در قسمت بالا و میانی دیوارها، گودی‌های مستطیلی کوچکی کنده‌اند که ظرافت خاصی به چهرهٔ بنا می‌دهند. سنگ‌های سیاه را احتمالاً از کوه مهر در تخت جمشید آورده باشند و در سه ردیف به ترتیب زیر در دیوارها قرار داده‌اند:[۱۶]

  • در بالا زیر سقف، در جبههٔ شمالی یک طاقچهٔ کوچک مستطیلی، و دو طاقچهٔ مثل آن در هریک از جبهه‌های دیگر.
  • در سه متری زیر سقف، دو طاقچهٔ بزرگ مربعی در سه جبهه و یک طاقچهٔ کوچک مستطیلی در جبههٔ شمالی.
  • در شش متری زیر سقف، دو طاقچهٔ مستطیلی متوسط در سه جبهه و یک در بزرگ مستطیلی در جبههٔ شمال.

پلکان

پلکان بنا.

یک پلکان سی‌پله‌ای (هر پله به درازی ۲ تا ۲٫۱۲ متر؛ پهنای ۲۶ سانتی‌متر و ارتفاع ۲۶ سانتی‌متر) در سینهٔ دیوار شمالی تعبیه شده که به آستانهٔ درگاه ورودی می‌رسد. بدین ترتیب، به‌خوبی مشخص است که می‌خواسته‌اند بنا شکل یک برج سه طبقه که هر طبقه‌ای هفت در و دریچه دارد را داشته باشد، اما فقط یک در را حقیقی درست کرده‌اند و بقیه را به صورت پنجره‌های کور بی‌منفذ نگه داشته‌اند.[۱۷]

این بنا بر سکوی سه‌پله‌ای قرار دارد که پلهٔ نخست، ۲۷ سانتی‌متر بالاتر از کف اصلی زمین است و ارتفاع برج با احتساب پله‌های سه‌گانه به ۱۴٫۱۲ متر می‌رسد. قاعدهٔ بنا به‌شکل مربع است که هر ضلع آن، حدود ۷٫۳۰ متر درازا دارد. سقف بنا نیز رو به‌درون صاف و هموار است اما از بیرون شیب دوجانبی دارد که از خط میانهٔ بام آغاز می‌شود. درگاه ورودی ۱٫۷۵ متر بلندی و ۸۷ سانتی‌متر پهنا دارد و دری دو لنگه‌ای و بسیار سنگین داشته‌است و جای پاشنه‌های پایینی و بالایی هر لنگه در سنگ کنده شده و به‌خوبی معلوم است.[۱۸] برخی پنداشته‌اند که جنس در از چوب بوده‌است، اما یک قطعه از در سنگی بنای زندان سلیمان در پاسارگاد و یک در همانند در کعبهٔ زرتشت پیدا شده که مشخص می‌کند در هردو بنا از سنگ بوده‌اند.[۱۹] این در به اتاقی هدایت می‌شد که چهارگوش است و ۳٫۷۲×۳٫۷۴ متر اندازه دارد و بلندایش به ۵٫۵ متر می‌رسد که قطر دیوارهایش بین ۱٫۵۴ متر تا ۱٫۶۲ متر، متغیر است.[۲۰]

پیشینه

طرح رسم‌شده از نقش رستم توسط ژان شاردن در سال ۱۷۲۳ میلادی.

در اینکه کعبهٔ زرتشت از دورهٔ هخامنشیان است، هیچ تردیدی نمی‌توان داشت و بسیاری از شواهد، گواهی می‌دهند که ساخت این بنا در آغاز دورهٔ هخامنشی انجام شده‌است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:[۲۱]

  • به‌کار بردن سنگ‌های سیاه در زمینهٔ سفید از ویژگی‌های معماری پاسارگاد است.
  • بست‌های دم چلچله‌ای بیشتر به دورهٔ داریوش بزرگ و خشایارشا تعلق دارند و شیوهٔ همترازسازی سنگ‌ها مربوط به ساخت‌های آغازین تخت‌جمشید است.
  • در و درگاه ورودی بنا، همانند در و درگاه ورودی آرامگاه‌های شاهان هخامنشی است که همهٔ آن‌ها از طرح آرامگاه داریوش بزرگ استفاده کرده‌اند.
  • طرز چیدن سنگ‌ها که بدون ملاط و بی‌نظم است، نخستین قسمت‌های سکوی تخت جمشید را که در زمان داریوش بزرگ ساخته شده، به‌یاد می‌آورد و به ویژه سنگ‌نبشته پی‌بنای دیوار جنوبی تخت جمشید تقریباً به اندازهٔ سنگ‌هایی است که بر سقف کعبهٔ زرتشت نهاده‌اند.
تصویری از کاوش‌های انجام‌شده توسط مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو.

کارستن نیبور که در سال ۱۷۶۵ میلادی (۱۱۷۸ هجری) از این بنا دیدن کرده بود می‌نویسد: «جلوی کوهی که آرامگاه‌ها و سنگ نگاره‌های پهلوانی رستم بر آن قرار دارد، بنای کوچکی از سنگ سفید ساخته‏ شده‌است که فقط با دو قطعه‏ سنگ بزرگ پوشیده شده‌است.»[۲۲] همچنین ژان دیولافوا که در سال ۱۸۸۱ به ایران آمده بود در سفرنامهٔ خود چنین‏ گزارش داد: «... و بعد یک بنای چهار ضلعی را دیدیم که در مقابل دیوارهای صخره‏ واقع بود. هریک از سطوح آن مانند سطوح بنای خرابی بود که در دشت‏ پلوار دیده بودیم...»[۲۳]

نخستین تصاویر مصور از این بنا در قرن هفدهم توسط جهانگردان اروپایی از جمله ژان شاردن، انگلبرت کمپفر و کرنلیوس د برین در سفرنامه‌هایشان آمده بود اما شرح علمی و گزارش‌های حفاری بنا، نخستین بار توسط اریک فریدریش اشمیت انجام شد که با عکس و نقشه‌های ترسیمی، همراه بود.[۲۴][۲۵]

محوطهٔ نقش رستم همراه با بنای کعبهٔ زرتشت برای نخستین بار، در سال ۱۹۲۳ میلادی (۱۳۰۲ خورشیدی) توسط ارنست هرتسفلد بررسی و کاوش شد.[۲۶] همچنین، این محوطه در چندین فصل در بین سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ مورد کاوش گروه مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو به رهبری اریک فریدریش اشمیت قرار گرفت و آثار مهمی چون نسخهٔ پارسی میانه کتیبه بزرگ شاپور یکم که بر دیوارهٔ بنا نوشته شده بود، پیدا شدند.[۲۷]

کاربرد

کعبهٔ زرتشت از فراز حسین‌کوه.

کاربرد بنای کعبهٔ زرتشت همواره مورد مناقشهٔ باستان‌شناسان و پژوهشگران بوده‌است و دیدگاه‌ها و تفسیرهای گوناگونی دربارهٔ کاربرد آن ذکر شده‌است اما چیزی که تفسیر آن را دشوارتر هم می‌کند، وجود بنای مشابهی در پاسارگاد است که هر احتمالی را باید با شرایط آن نیز سنجید و تفسیر مشابهی برای هردو در نظر گرفت.[۲۸] برخی از باستان‌شناسان این بنا را آرامگاه دانسته‌اند[۲۹] و بعضی دیگر مانند رومن گیرشمن و اشمیت، گفته‌اند که کعبهٔ زرتشت آتشگاهی بوده‌است که آتش مقدس را در درون آن قرار می‌داده‌اند و در مواقع انجام تشریفات مذهبی از آن استفاده می‌کرده‌اند.[۳۰] گروهی دیگر از جمله هنری راولینسون و والتر هنینگ معتقدند که این بنا گنج‌خانه و محل نگهداری اسناد دینی و اوستا بوده‌است.[۳۱][۳۲] گروه اندکی هم این بنا را پرستشگاه آناهیتا می‌دانند و معتقدند که مجسمهٔ این ایزدبانو در کعبهٔ زرتشت نگهداری می‌شده‌است.[۳۳][۳۴] هلن سانسیزی وردنبورگ این ساختمان را به عنوان سازه‌ای ساخته شده توسط داریوش یکم برای تاج‌گذاری می‌داند[۳۵] و شاپور شهبازی معتقد است کعبهٔ زرتشت یک آرامگاه هخامشی بوده‌است که در دورهٔ ساسانی از آن به‌عنوان مکانی همانند گنج خانهٔ اسناد دینی استفاده کرده‌اند.[۳۶]

اریک فریدریش اشمیت درباره اهمیت این بنا می‌گوید:[۳۷]

کوشش فوق‌العاده‌ای که برای برآوردن این شاهکار معماری لازم بوده انجام شود، تنها برای ساختن یک اطاقک تاریک و منفرد به‌کار رفته‌است. از این گذشته، این واقعیت که تنها ورودی اتاق یک بنا را با دری سنگین و دولنگه می‌بستند یا می‌توانستند ببندند، روشن‌ساز آن است که محتویات آن را می‌بایست از دستبرد و آلودگی دور نگهدارند.
— پایان نقل‌قول

آتشگاه

فرض آتشکده و آتشگاه بودن را نخستین‌بار انگلبرت کمپفر مطرح کرد و پس از وی جیمز موریه و رابرت کر پورتر در اوایل سدهٔ نوزدهم این دیدگاه را قوت بخشیدند. گوشهٔ جنوب غربی اتاقک، از دود سیاه شده‌است، و سبب شده تا احتمال دهند که در آنجا آتش مقدس روشن بوده‌است.[۳۸]

در سال‌های بعد نیز فردیناند یوستی، گیرشمن، اشمیت و دیگران، فرضیهٔ آتشگاه بودن کعبهٔ زرتشت را تقویت کرده‌اند. یکی از دلایل این گروه این است که، داریوش بزرگ در کتیبه بیستون (D B ستون یکم، ۶۳) می‌گوید: «... من پرستشگاه‌هایی [آیَدَنا] را که گئومات مغ ویران کرده بود، بازسازی نمودم. به‌مردم، چراگاه‌ها، رمه‌ها، غلامان و خانه‌هایی را که گئومات ستانده بود بازگرداندم...»[۳۹] پس در زمان کوروش بزرگ و کمبوجیه «معابدی» بوده‌است که گئومات مغ ویران کرده و داریوش مثل همان را باز ساخته‌است، و چون «زندان سلیمان» در پاسارگاد متعلق به‌دورهٔ اول هخامنشی و ویران شده‌است و درست مثل آن را در عهد داریوش در نقش رستم هم ساخته‌اند، پس باید نتیجه گرفت که آن هر دو بنا معبد و یا نیایشگاه مذکور در کتیبهٔ بیستون می‌باشد، و از آنجا که معبد در ایران زمان داریوش، جز برای آتش مقدس، برای چیزی دیگر نمی‌توانست باشد، پس اینها همه آتشگاه بوده‌اند.[۴۰] و دیگر اینکه کعبهٔ زرتشت پس از دوران هخامنشیان نیز به‌خوبی حفظ شده‌است و گرداگرد آن را خاک و سنگ پر نکرده بود و در آغاز دورهٔ ساسانی، شاپور یکم بر روی آن مهم‌ترین سند تاریخ ساسانی را نگاشت و کرتیر هم بر آن سندی مذهبی نوشت. اینها نشان می‌دهد که این بنا از نظر دینی اهمیت داشته‌است. از سوی دیگر، روی سکه‌های برخی از پادشاهان فارس از جمله سکهٔ اوتوفرادات اول بنایی را نقش کرده‌اند که آتشگاه بوده و آتش شاهی را بر فراز آن یا در درون آن نگهداری می‌کرده‌اند و چون این بنا سکویی دو پله دارد، و دو در آن همانند کعبهٔ زرتشت است و مرکز پادشاهی پارس هم در شهر استخر بوده‌است؛ پس همان کعبهٔ زرتشت است که بر سکه‌هایشان نموده شده‌است و بر روی سقف همین بناست که سه آتشدان گذارده‌اند و پادشاه پارس جلو آن به حالت عبادت ایستاده‌است.[۴۱][۴۲]

سکهٔ اوتوفرادات اول. تصویر پشت سکه بنایی شبیه به کعبهٔ زرتشت است.[۴۳]

اما این دلایل نمی‌توانند درست باشند، زیرا آیَدَنا تنها به معنای «جای پرستش» است و این جای پرستش لزومی ندارد که معبد باشد و از سوی دیگر اگر بخواهیم بگوییم مردم در این محل عبادت می‌کرده‌اند، صحیح نیست زیرا این کعبه آنقدر کوچک است که محوطه داخل آن گنجایش بیش از دو نفر را ندارد.[۴۴]

همچنین در مهرها و روی آرامگاه‌های هخامنشی می‌بینیم که آتشدان‌های حامل آتش شاهی در فضای آزاد نهاده می‌شدند، و آتش شاهی را در آتشدانی قابل حمل پیشاپیش پادشاه می‌بردند. نکتهٔ قابل توجهی که هرتسفلد، سامی و مری بویس متذکر شده‌اند این است که بعید به‌نظر می‌رسد آن‌همه هزینه و زحمت برای آن به‌خرج رفته باشد که آتش را در اطاقی تاریک و بی روزنه نگه داشته باشند که بی باز گذاردن درش، آتش روشن نمی‌شد.[۴۵] زیرا آتش احتیاج به اکسیژن دارد و درون این کعبه طوری ساخته شده‌است که وقتی در و ورودی بزرگ سنگی آن بسته باشد، حتی یک چراغ روغنی هم نمی‌تواند بیش از چند ساعت در آن روشن بماند.[۴۶] این اتاقک راه بیرون‌رفت برای دود ندارد و از سوی دیگر در ورودی آن نیز همواره بسته بوده‌است.[۴۷][۴۸]

بنای روی سکه‌های پادشاهان فارس نمی‌تواند کعبهٔ زرتشت باشد زیرا تصویر مذکور بر سکه‌ها ارتفاعی بیش از دو متر نداشته‌است، سکویش دوپله بوده و پلکانی در پایین درگاهش دیده نمی‌شود، در ورودی آن نسبت به بنا بسیار بزرگتر از در کعبهٔ زرتشت است، سقف آن بی‌شیب بوده چنانکه می‌توانستند سه آتشدان را بر فرازش بگذارند، فاصله‌ای میان درگاه آن با سقفش وجود ندارد، تاج و سردر نیز ندارد و دندانه‌های نماینده سر تیرهایش ۶ عدد بیشتر نیست. این ویژگی‌ها به‌کلی با ویژگی‌های کعبهٔ زرتشت مغایر است.[۴۹]

آرامگاه

بیشتر پژوهشگران این برج را به عنوان مقبرهٔ یکی از شاهان هخامنشی تصور می‌کنند. چون از نظر شکل ظاهری، صلابت معماری و داشتن یک اتاق کوچک با دری بسیار سنگین، به آرامگاه کورش بزرگ و برخی از آرامگاه‌های لیکیه و کاریا شبیه‌است، آن را آرامگاه می‌دانند. و دیوید استروناخ بر این باورند که سازه‌های هخامنشی در پاسارگاد و نقش رستم می‌توانسته‌اند از هنر اورارتویی در نیایشگاه‌های برج‌شکل اورارتو تاثیر گرفته باشند.[۵۰] اریستوبولوس از همراهان اسکندر، هنگام توصیف پاسارگاد از بنای موسوم به زندان سلیمان با نام «آرامگاه برج مانند» یاد می‌کند[۵۱] که اگر بنای مذکور آرامگاه یکی از شاهان هخامنشی فرض شود، به دلیل شباهت آن با بنای کعبهٔ زرتشت، و آنچان که فرانتس هاینریش وایسباخ و الکساندر دماندت توضیح داده‌اند ناگزیر باید این بنا را هم متعلق به یکی دیگر از شاهان هخامنشی دانست. از اینها گذشته کعبهٔ زرتشت در چند متری آرامگاه‌هایی قرار دارد که زمان ساختشان یکسان است و بعدها هم همه را توسط زنجیری از استحکامات از بقیهٔ قسمت‌های نقش رستم جدا کرده‌اند و این می‌رساند که در اصل همه آنها از یک نوع بوده‌اند و کاربرد مشابهی داشته‌اند، به‌عبارت دیگر، همه از جمله همین کعبهٔ زرتشت، آرامگاه بزرگان هخامنشی بوده‌اند.[۵۲][۵۳]

چند دلیل دیگر برای آرامگاه بودن کعبهٔ زرتشت می‌توان آورد؛ یکی وجود واحدهایی سه تایی و هفت تایی است که در آرامگاه‌های هخامنشی می‌یابیم. مثلاً اطاقک‌های سه قبری آرامگاه‌ها آنها را با سه طبقه نمودن کعبهٔ زرتشت و سه پله‌ای بودن سکوی آن ارتباط می‌دهد.[۵۴] و هفت دریچهٔ هر طبقه از بنا، یادآور هفت آزاده پارسی روی آرامگاه‌ها و هفت طبقه بودن آرامگاه کوروش می‌باشد.[۵۵]

اما کاوش‌های انجام گرفته، این دیدگاه را تایید نمی‌کنند و نوشته‌های منقور بر دیوارهٔ کعبهٔ زرتشت هم هیچ اشاره‌ای به وجود آرامگاه یا گورستان ندارند.[۵۶]

گنج‌خانه

تفسیر گنج‌خانه بودن بنا، نخستین بار در سال ۱۸۷۱ توسط راولینسون مطرح شده‌است. معماری دقیق و اندازهٔ مناسب اتاقک، سنگین و مستحکم بودن تنها در ورودی آن و اینکه رسیدن به داخل بنا دشوار بوده‌است از دلایل راولینسون بود. والتر هنینگ هم این نظریه را با دلایل تازه‌تری مطرح کرده بود. یکی از دلایل او مربوط به کتیبه‌های منقور بر دیوارهٔ اتاقک است؛ بر روی دیوارهای کعبهٔ زرتشت، سنگ نبشتهٔ بزرگی از شاپور یکم نوشته شده‌است و در پایین این کتیبه، نبشته‌ایست از کرتیر[۵۷] که در سطر دوم آن آمده‌است: «این بن خانک ترا بود، چنان کن که دانی برای ایزدان و ما بهتر است.»[۵۸] که استنباط برخی از مورخان این است که به معنای محل نگهداری منشورها، پرچم‌ها و اسناد دینی بکار می‌رفته‌است.[۵۹] ابن بلخی در خلال شرح آثار استخر، از این مکان با نام «کوه نفشت» یا «کوه نبشت» یاد کرده و گفته که اوستا در آنجا نگهداری می‌شده‌است[۶۰] هنینگ معتقد است منظور ابن بلخی همین بنای کعبهٔ زرتشت است.[۶۱] دربارهٔ ردّ این دیدگاه می‌توان گفت که اتاقک کوچک کعبهٔ زرتشت برای نگاهداری اوستا و کتابهای دینی‏ دیگر و پرچم‌های شاهی بسیار کوچک است؛ برای چنین خواستی جایگاهی‏ فراختر و بزرگتر لازم بود. همچنین نمی‌توان پذیرفت که به جای کاخ‌های بزرگ و گوناگون‏ شاهنشاهان هخامنشی و ساختمان‌های سازمان‌های اداری و دولتی، جایی چنین‏ دور از کاخ‎ها را برای نگاهداری اوستا و پرچم‏های شاهی برگزیده باشند. چون برج دیگری مانند برج کعبهٔ زرتشت در پاسارگارد به‌نام زندان‏ سلیمان وجود دارد، نمی‌توان پذیرفت که شاهان هخامنشی جایگاه‏ اوستا و یا پرچم‏ها را عوض کرده‏اند. همچنین کسانی که به‌استناد نوشتهٔ فارس‏نامهٔ ابن بلخی، «کوه نفشت» یا «کوه نبشت» کعبهٔ زردشت را جایگاه اوستا می‌دانند چنانکه به نوشتهٔ همان کتاب کمی پیش‏تر از کلمه «کوه نفشت» بنگرند، نوشته شده: «... و بعد از آن او را قبول کرد و کتاب زند آورده بود به‌حکمت و بر دوازده هزار پوست گاو دباغت کرده نبشته بود بزر و شتاسف آنرا قبول کرد و به استخر پارس کوهی است، کوه نفشت گویند»[۶۲] پس ممکن نیست کتابی که بر پوست دوازده هزار گاو نوشته شده باشد در اتاقک کعبهٔ زرتشت بگنجد.[۶۳]

دیدگاه حاشیه‌ای

در سال‌های اخیر آقای رضا مرادی غیاث‌آبادی با انجام پژوهش‌های میدانی تفسیر تازه‌ای از این بنا ارائه داده‌است و آن را یک رصدخانه و تقویم آفتابی می‌داند و معتقد است که پنجره‌های کور، پله‌های مقابل در ورودی و ساختار بنا، یک زمان‌سنج یا شاخص خورشیدی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول هر ماه خورشیدی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی و اعتدال‌های بهاری و پاییزی بوده‌است. او نتیجه می‌گیرد که می توان شروع هر ماه خورشیدی را با رصد سایه‌های تشکیل شده بر پنجره‌های کور، متوجه شد.[۶۴]

اما این نظریه نمی‌تواند کاملاً درست باشد و یکی از دلایلی که می‌توان در رد این نظریه عنوان کرد این است که جهت شمال جغرافیایی هر منطقه ممکن است با جهت شمال مغناطیسی متفاوت باشد. زاویهٔ انحراف شمال مغناطیسی از شمال جغرافیایی در محوطهٔ نقش رستم برابر با حدود ۲٫۵ درجه‌است و زاویهٔ انحراف مغناطیسیِ بنا، طبق اندازه‌گیری اشمیت برابر با ۱۸ درجهٔ غربی نسبت به شمال مغناطیسی است، بنابراین انحراف بنا نسبت به جهت شمال جغرافیایی حدود ۱۵٫۵ درجه خواهد بود، در حالی که جناب غیاث آبادی همان مقدار ۱۸ درجه را به عنوان انحراف بنا از شمال جغرافیایی در نظر گرفته‌اند.[۶۵]

کتیبه‌های شاپور و کرتیر

نسخهٔ پهلوی اشکانی کتیبهٔ شاپور

در ۱۱ خرداد ۱۳۱۵ (۱۹۳۶ میلادی) در پی کاوش‌های گروه حفاری گروه مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو، بر بنای کعبهٔ زرتشت کتیبه‌هایی یافت شد که متعلق به شاپور یکم و موبد کرتیر بودند؛[۶۶] نظرات شما عزیزان: